بسم الله الرحمن الرحیم
من تا حالا حرفهای زیادی درباره 2030 شنیدم از مخالفت رهبری با این سند و جملاتی که آقای روحانی از بی اطلاعی رهبری گفت ولی واقعیت چیست.امروز دو کلیپ جامع در این رابطه دیدم که دیدم رو نسبت به واقعیت این سند باز کرددر یکی از این دو فیلم که ساخته جنبش مصاف است طریقه آموزش این مفاهیم(جنسی)توسط پدر و مادرها را در سایر کشورها نشون میده.چیزی که واقعا برای خود بچه ها غیر منتظره بود و با شنیدن اون حرفها کامل در چهره هاشون آثار شرم ولرزیدن صداشون مشهوده.وکلیپ بعدی به صورت خیلی تخصصی روند اجرایی شدن این سند رو در ایران با دلیل و مدرک ارائه میکنه.واقعا در ایران چه میگذرد!!!!؟
پیشاپیش عذر خواهی میکنم به خاطر مطالب زشتی که در این کلیپ بیان میشه
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی در جامعه فقیر هست، انسان باید مراعات و ملاحظه کند
سر فصلهای این مطلب:
لباس عروس
جهیزیه
ازدواج صحنه تفاخر نیست
لباس عروس
این ننگ است که انسان یک پول گزافی بدهد ، چیزی بخرد که یک بار آن را مصرف کند ، بعد بیاندازد دور ! آن هم با این وضعی که برخی مردم دارند . کرایه کردن لباس چه ایرادی دارد ؟
بسم الله الرحمن الرحیم
حدیث روز : الإمام علیّ(ع) - نهج البلاغة، الخطبة 193
و از نشانههاى هر یک آنان (پرهیزگاران) این است که در کار دین نیرومندش بینى و پایدار ، نرمخوى هشیار ، و در ایمان استوار ، و در طلب دانش حریص و با داشتن علم بردبار ، و در توانگرى میانهروش بینى، و در عبادت فروتن، و به درویشى نکو حالى نمودن ، و در سختى شکیبایى کردن ، و جستجو کردن آنچه رواست ، و شادمان بودن به رفتن راه راست. و دورى گزیدن از طمع.
غلامرضا تختی حالا در آمریکا زندگی میکند.
در سایت اینترنتیاش کریسمس و سال نو میلادی را با عکسهایی از کاجهای تزئینشده جشن میگیرد.
از «هالوین» مینویسد و عکس کدو تنبل به ما نشان میدهد.
تختی در آمریکا آرامآرام بزرگ میشود و به فرهنگ آمریکا آرامآرام خو میکند.
او که باید بیش از هرکسی شبیه پدربزرگش باشد و احتمالا هم هست،
هزاران کیلومتر از ایران دور شده. حقیقت تلخی است برادر!
او که حالا 14 ساله است و به سختی تلاش میکند در غربت همچنان غلامرضا تختی بماند، سال پیش در چنین روزهایی از یاد پدربزگ نوشته بود. این یادداشت کوتاه، سرشار از غم و شوق و لبخند و اشک است:
"دیروز سالگرد پدربزرگم بود و ما نبودیم.
آن سالهایی که بودیم مامانم و بابام شیر و موز میآوردن مدرسه.
بعد از مدرسه هم، من و مامانم میرفتیم خانه مادربزرگم و صبر میکردیم تا شب که بابام بیاد از ابنبابویه و حسینیه ارشاد...
تلویزیون روشن بود اما پدرم را نشان نمیدادند.
این بود که همه خیال میکردند بابام نرفته.
ما مجبور بودیم به تلفنها جواب بدهیم و بگوییم که بابام آنجا بود.
بعد همه فهمیدند که چرا بابام را نشان نمیدهند،
با اینکه او از همه بلندتر و پرزورتر و قشنگتر است و تازه فرزند جهانپهلوان هم هست...
من اینجا که آمدم به مادرم گفتم هیچکس مرا نمیشناسد و من چطور بروم مدرسه؟
تو ایران همه میدانستند من کی هستم اما اینجا چه کسی میفهمد؟
مادرم گفت چه بهتر، خودت باید کاری کنی که همه تو را بشناسند.
این بود که درس خواندم خیلی.
تو زبان انگلیسی اول شدم،
بین دانشآموزان آمریکایی توی سه کلاس ریاضی اول شدم و توی چهار کلاس علوم اول شدم و خیلی جایزه گرفتم؛
تازه بهخاطر اینکه به یک بچه چینی کمک کردم کارت مخصوص به من دادند
و تازه آنوقت بود که فهمیدم من هم کمی خوب هستم.
بعد یکی از معلمها به من گفت درباره شب یلدا کار کنم، تحقیق کنم.
کردم. دیدم چقدر قشنگ است شب یلدا.
همانوقت دلم میخواست بیایم ایران
اما مادرم همینجا شب یلدا گرفت
و خلاصه بعد از این تحقیق معلمم جلوی همه به من گفت
تو با آن قهرمان ایرانی که توی اینترنت اسمش پر است چه نسبتی داری...؟
گفتم نوه او هستم.
همه برگشتن به من نگاه کردند
و از آن روز کارم سه برابر شده.
یکی برای خودم درس میخوانم
یکی هم برای اینکه نگویند نوه جهانپهلوان چیزی سرش نمیشود."
تعدادی از دانشجویان در اوگاندا برای مبارزه با فساد در این کشور سایتی
راه انداخته اند تا همه مردم اطلاعات مستندشان از فساد را افشا کنند.
به
گزارش الف به نقل از روزنامه وال استریت ژورنال، این سایت حفاظت شده برای
دانشجویان این شرایط را فراهم میکند که گزارشهای مربوط به فساد را از
جمله فساد مالی افراد در دانشگاهها را با استفاده از نام ناشناس ارائه
کنند.
از جمله هدف این سایت تمرکز بر تغییرات نظام مند به منظور
پاکسازی فضای دانشگاهها از افراد فاسد و همچنین پرسنلی است که به وظایف
خود عمل نمیکنند.
سازماندهندگان این وب سایت اعلام کردند: معتقدیم
که تمرکز اولیه بر پرسنل دانشگاهها بیشتر از فساد جلوگیری خواهد کرد.
زمانیکه افراد از جمله پرسنل دانشگاهها به این نتیجه برسند که به خاطر
اقداماتشان با پیامدهایی مواجه میشوند، حتما خود را تغییر میدهند.
در
این وب سایت کاربر میتواند بدون معرفی خود اسنادی از رشوههای ردو بدل
شده یا درخواستی و نیز قانونشکنیهای مالی در بانکها و ادارات دولتی را
ارائه کنند.
در این وب سایت آمده است: اگر دانشجویان در دانشگاهها
بیاموزند که نمراتشان را با پول بخرند و یا بتوانند با اقدامات غیرقانونی
از کاغذ بازی و فعالیتهای اداری به راحتی عبور کنند، این موضوعات در آینده
کاری آنها تاثیر می گذارد اما اگر همین افراد اختیار و قدرت این را داشته
باشند که سوءاستفاده کنندگان و مفسدان را به سزای اعمال غیرقانونیشان
برسانند، کشور اوگاندا سالهای آتی خوبی در پیش خواهد داشت.
آفرکن
اکسپرس نیز از کامپالا گزارش داده در مدت کوتاهی که این سایت به راه
افتاده، مراجعان به مراکز دولتی و شهرداریها کمتر با درخواست رشوه روبرو
شدهاند و به ویژه فسادمالی شدید در دانشگاههای این کشور تا حد زیادی مهار
شده است.
منبع:ایتنا
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی من یک کاری را دیر تمام میکنم، من کند هستم.
وقتی رئیسم کار را طول دهد، او دقیق و کامل است.
وقتی من کاری را انجام ندهم، من تنبل هستم.
وقتی رئیسم کاری را انجام ندهد، او مشغول است.
وقتی کاری را بدون اینکه از من خواسته شود انجام دهم، من قصد دارم خودم را زرنگ جلوه دهم.
وقتی رئیسم این کار را کند، او ابتکار عمل به خرج داده است.
وقتی من سعی در جلب رضایت رئیسم داشته باشم، من چاپلوسم
وقتی رئیسم، رئیسش را راضی نگاه دارد، او همکاری میکند
وقتی من اشتباهی کنم، من نادان هستم
وقتی رئیسم اشتباه کند، او مانند دیگران یک انسان است
وقتی من در محل کارم نباشم، من در گشتزدن هستم
وقتی رئیسم در دفترش نباشد، او مشغول انجام امور سازمان است
وقتی یک روز مرخصی استعلاجی داشته باشم، من همیشه مریض هستم
وقتی رئیسم در مرخصی استعلاجی باشد، او حتماً خیلی بیمار است
وقتی من مرخصی بخواهم، باید یک جلسه دلیل و توجیه بیاورم
وقتی رئیسم به مرخصی برود، باید میرفت چون خیلی کار کرده است
وقتی من کار خوبی انجام میدهم، رئیسم هرگز به خاطر نمیآورد
وقتی من کار اشتباهی انجام دهم، رئیسم هرگز فراموش نمیکند
وقتی من می خواهم کاری شروع، از نظر رئیسم نمی توانم
وقتی کسی بیرون از سازمان معرفی شود، حتما می تواند
وقتی کارم با موفقیت به اتمام می رسد، هی کاری انجام داده ام
وقتی کارم افتخارآمیز است، امتیاز و تشویقش از آن رئیس است
هوای بارانی ، راننده تاکسی و اختلاس 3000 میلیاردی
مسافر : نوش جونش !
راننده : (نگاه متعجب) نوش جون کی ؟
مسافر : نوش جون کسی که 3000 میلیارد تومن خورده
راننده : (با لحن عصبی آمیخته به تمسخر) نکنه اون بابا فامیل شما بوده ؟
مسافر : نه ! فامیل من نبوده اما یکی بوده مثل همین مردم . مثل شما! مگه این یارو از مریخ اومده اختلاس کرده ؟ یا اون مدیر بانک از اورانوس به ریاست رسیده بوده ؟