خبرنامه دی یا بیمرغ

خبرنامه دی یا بیمرغ

خبرهای روزانه وهفتگی از روستاهای بیمرغ، اروک و اسو گناباد در خبرنامه دی
خبرنامه دی یا بیمرغ

خبرنامه دی یا بیمرغ

خبرهای روزانه وهفتگی از روستاهای بیمرغ، اروک و اسو گناباد در خبرنامه دی

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز تعدادی از مطالب قدیمی رو که در وبلاگ قبلی( پاک شده )نوشتم براتون میگذارم .جالبه ولی عکس دیگه نداره.ادامه مطلب نداره و نظراتش هم پریده.مطالب مال سال 89 میباشد.تعداد 17 مطلب است که با علامت==========از هم جدا شده فقط خواهشا اگر جاییش به کسی بی حرمتی شده ببخشه

اما قبل از اون این خبر رو هم داشته باشید

بنا به گفته شورای اسلامی روستا احتمال حضور وزیر بهداشت در مراسم افتتاح مرکز معاینه بیماران به صورت رایگان در روستا متصور است ان شاءالله


و خبر دیگر اینکه نیامده رفتم.قراره یک ماهی در روستا نباشم به همین دلیل تا یک ماه دیگه معلوم نیست مطلبی نوشته بشه یا نه.بالاخره به بزرگواریتون میبخشید

یا علی

 

 


1-یکه برفت یکه اومد

به نام خدای مهربان

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

وازم سلام.العان که خبره ندرم.ولی تا نماشم از هر جه بشه یک چند خبر ودی خوم کرد ریی کردی..ده همیجا .....فعلا

قصد درم از امروز خبرار یک فرمه دگه منتشر کنم.به ایصورت که ده جلو خبر یک تیتر بزنم و ده ادامه توضیح دمی.حالا امروز به صورت امتحانی انجام مدمی بینم تا خدا چشه مسته بشه.

خبره اول: انا لله و انا الیه راجعون

العان که سعت13:00به مو خبر رسید که زن حجی تقینا بمرده.دخترشم که ده جنگل درس مده العان بخه مه و خبره فوته میرشر و او خن داد.خدا بیامرزه.اگر مسته به شادی روحش یک صلواته خه حمد و قل هوالله ورخونه.

خبره دوم:یکه مره یکه میه.رسم دنیا همیی

امروز صاحاب خبر دار شدم که چند روز شده یک پسر بچه به جمعیت بیمرغ اضافه شده.دلم ور او مسوزه.ده یک جه بدنیا اومدش که شاید تا چند ساله دگه اگر مسته بشدی به همی منوال پیش ردی همبزییش پیرمرد پیرزالا خن بود.هر روزم یکه از هم بزیشر بس ده زیر خاک کنش.ای قسمت بدبینانه شی.از یک لحاظ هم ادم متونه امیدوار بشه که ده آینده دی از اینه که هست بیتر شه. البته اگر بعضییا واز بنیین ده اتاق فکر نظر دن که اینا طبیعیی،اینا ارنگ برنگی.اونه که او شه بدن مدونن منظورم چشه.

خبره سوم:عاقبت فرموشکری

مگن چند روز پیشا زن خدا بیامرز(خ)  از دی مره نفت از تانکر ور مدره و فرموش مکنش که شیر تانکر نفتر دبندش.بعد که دوبره میش که نفدور ور درش مبینش نصفه نفته تانکر خلی شده.واز بعد از یک مدته پسرش مره نفت ور دره واز همو شه بزی به سر او میه.تا ای که تانکر نفت که بنا به اخباره رسیده هزاری بده کلا خلی مشه.واز مجبور مشن برن نفت لیتر به 100تمن بخرن.که یقی دگه 100هزار تمن پوله نفت وادادن.حالا قصه صد هزار تمن نیست،دور و دوبره ادم خیله پلشت مشه

خبره چهارم:توده پوده

چند روز پیش زنکه هواشناس ده تلویزو مگفت که توده بارشزای ور رو کشور رد مشه.ما هم امیدوار شدم بلکم چار چکله و ته یه.از ما بیشتر ای کشاورزا که امیده اونا همو ته قبله یی،و  روزی اونار خدا از ته قبله بالا میره چشم ور راه بدن.امباک ان گفته مرادعلی مسکین ای توده هم پندری پوده بود که هیچه نکردی.

خبر پنجم:23نفر مرد خه فلوقذر زن همه به فرادا نماز مکنن

امروز برفتم به مچت به نماز.شیخ هم امروز بنومده بود.یک بنده خده هم از همو جله جغ مکرد که لایق بنو مده؟منظورش ای بود که لایق بیه پیش نماز شه.وادما ور ااو اقتدا کنن.بدبخت لایق مگه مو یک چنده برفتم پیش نماز شو که اینه دگه هم یاد گیرن وخته شیخ نیست بین پیش نماز شن.ور کار عکس هیچ کسم از ای بنده خدا یاد نگرفت و ور اسمه خودش بموندی. مثلا امروز بشماردم 23نفر ادم ده همو اول وقت ده مچت حاظر بدن که همه به فرادا نمازه خار ور خوندند و بدر شو.حالا کار ندرم چند نفر زن ده اوبر پرده نمازه خار به فرادا ور خوندند.نماز جما عت که اقذر به اونجه ثواب ور تنیده شده.

فعلا که خبر دگه ندرم.ساعت13:33

خبره ششم: بارکردن سیل بند دوم به اروک یا واکردن راه به توسعه خونه ها

امروز به ما خبر رسید که پسه محمد علی ارمی خه لودر به دستور دهیار ده پشت اروک یک سیل بنده دگه راست کرده که اگر اه سیل از سیل بنده اول رد شو٬ده دومی گیر کندی.البته ای ظاهر قضییی:شاید هم واقعا قصد همی بشه مچم.ولی بعضییا مگن که ای سیل بند راه پشت اروکر قطع مکنه و چند متر مبردی به بالاتر٬که ای خودش مشه یک چراغ سبزه به اونه که ده اوبر اروک خونه درن تا خونه هه خار گسترش دن.چون تا حالا هر که مسته پشته خونشر گسترش ده٬ادما ور بهونه راه جلو اونار مگرفتن٬العان با ای حساب که مسیر راه عوض شده جلو خونه راست کردن اونا هم وا شده.

خبره هفتم:منطقه که زمین از خودش ندره دو لودر دره

العان ده دی یک لودره کار مکنه و ده اروک یکه دگه.ایکه دی که ده دسته یاسر علی امینی مبشه و ایکه اروک که ده دسته پسه ارمی.البته اینا هیچ کدومه اونا٬لودرا از خوده اونا نه٬یا نی که خه اونا گپ زده نمه شو.به هر حال.......

خبره ما تمام ای هم ایمیل ما.........اگر مطلب خوبه یا عکسه قشنگه داشته که مسته به نام خوده شما منتشر شدی به ما ریی کنه به ای ایمیل

تا خبر بعدی خدا حافظ
تاریخ ارسال: یکشنبه 12 دی ماه سال 1389 ساعت 08:51 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 5 نظر

====================================================================
2-عکسهای عاشورا

به نام خدای مهربان

السلام علیک یا ابا عبدالله

امروز میم چند عکس از روز عاشورا که به وسیله بچه بیمرغیا ور داشته شده بگذرم.دو عکس ده اول مگذرم .بقه شر ده ادامه مطلب نگاه کنه.ای عکسه که ده زیر مبینه از قتلگاه امسالی   

 ای عکسم از قتلگاه 26 سال پیش بیمرغی

از ایجا ور بعد هم عکسه عاشورایی.

بقیه عکسار اگر میه بینه دیجا کلیک کنه یا هم ده ادامه مطلب کلیک کنه

ادامه مطلب ...
تاریخ ارسال: شنبه 11 دی ماه سال 1389 ساعت 09:52 | نویسنده: مهدی | موضوع: عکسهای قدیمی از بیمرغ | چاپ مطلب 4 نظر
===========================================================
 3= ۱۰دی۸۹.عاقبت بار کج ........ استان قدس  رضوی

به نام خدای مهربان

السلام علیک یا اباعبدالله

خبره اول:مگن چند روز پیشا یکه از اسو بنام آقای (خ)خه ماشینش کود سفید بار کرده بده مبردی به جنگل که دوجا بفروششی.چنینه که خبرا رسیده مگن یک تن کود بده که ماشین ده ته دقه ندی پشنگ سه ته از لاستیکش خه هم پنچیل مشه.حالا ای که سه ته بده یا کمتر نمدنوم مو چنی شنیدمی.بعد زنگ مزنش به ذبیح الله که او بیه ببردی .ور کار عکس ماشین ذبیح الله روشه نمشه.به روح الله مگش که تو بیا ببری.ای بنده خده فلکزده هم میه بار مکندی و مبردی ولی ده ته راه چپ مکنش و دستشم مشکنه.واز مجبور مشن ور مگردوننده به اسو.روزه بعد که مبرنده ده ته راه پاسگاه اینار مگیره.بله .نتیجه مگیرم بار کج به منزل نمرسه.هه کوده ادمار بخره بره ده جنگل به گرونی بفروشه که میه نو کنته ده شکم زنه بچه خا کنته.معلم نیست از او نونا چشه به عمل یه.خبره دگه هم امروز ده دی نبود.اگرم بود مو و یادم نمیدی.



هالا که خبرم ته شو چند کلیمه هم میم ور سر استانه بنویسم

خبره که هشتم دی به قول از اروکیا گفتم در باره استان قدس رضوی و چاه پیی تا حدوده راست بود.امروز میم ور سر اونا گپ زنم.استانه به ادمه چاه پیی گفته به زمینه چاه پیی۶۰میلیون بس اجره واده.حجه علی مرادی هم برفته خه چنته دگه خه مسئولش گپ زد. مسئولشم گویا پشته گوششر مخرونده و مگفت که یک کمه پوله واده تا حلال شدی.هالا بدبختی ایی که ادمه چاه پیی از بنته خا سند و مدرک هم درند که بعضییش به ۲۵۰سال پیش از ای ور مگرده.به محض ای که استانه از اونا شکایت مکنه دسته پهه خار گم مکنند.بابا ما یک رفیق درم دستش ده ای کارایه.مگش که به محض ای که استانه ور علیه اینا شکایت کرد اینا هم ور علیه استانه شکایت کنند.تا اگر به عنوانه متهم از بیمرغیا بازجویی مکنن.آستانگییا هم  متهم به حساب ین.یا اگر یک پرونده به نفعه بیمرغیا بود که شاکیش آستانگییا بدن.سریع برن ادعه شرف کنندتا آستانگییا دمبه اونا بلند نشه دوبره بین شاکی شن و خه پارتی بزی از دسته ادمه دی زمینه اونار بدر یرن.الان ده چاه پیی گفتن اجره وا ده.چاه بالار که گویا کلا از خوده خا درن.دیقونه دیر هم هنچو.یک مشته پیرمرده بیسواده بگیر اوردن هر کر مین و اونا مکنن.بابا دادگاه که نیه شمار بخوره.بره هر که یک لکه کغذه از یک بنده دره از استانه شاکی شه به علت تصرف عدوانی زمینه خا.تصرف عدوانی هم که به دادگاه رسه دادگاه اول مدارک طرف شکایت کنندر میه.بعدم یک کارشناسه ریی مکنش که صحت و صغم ادعه شاکی و مدارک شاکی و زمینه مورد اختلافر بررسی کنش.بعد از او هم رای مدن.اگر تا هالا به دادگاه نشده همغذر گویم که کارش ده دادگاه گناباد وا مشه و رعی هم ده همی دادگاه مدن.مسئول بررسیشم پاسگاه رشنوندی.نی مین شمار ببرن به مشد به پیش واعظ.نی کاره متونن وا کنن.مو خودم اگر یک لکه از ای بنته سند دار و کغذ دار به اسم پییرم مبود.مدیده چگر مکردم.او بنده خده هم که یکده زمینه شر خه شکایت و شکایت کشی از اینا واستوند به چشه بعد بنه رفتش از استانه شاکی شه که واز دوبره اینا دمبه بدر کنند و از او شاکی شن. العان اگر نگاه کنم همی بنده که ده ته راهه اروک بزدن.مگر صحبه اینا دیوونه بدن که از زمینه خا درگذشتن که هالا ده ته ای کزه ها و اونا زمی دن.برن شکایت کنن.خرج هر شکایته ۵۰۰۰تمنی که ۱۰لیتر بنزین نمه شدی.برادر اگر ای همه ادمه که ادعه تحصیلکردگی دره نتونه حقه پیر بابه  هه خار از اینا واستونم حیفه همو نونه که پییره ما ده شگمه ما کردن.گپ خیله درم و خونده گر کم.بابا العان اگر اخبارار گوش کنه مبینه معتبر تری جها یک وخته که به اونجه مدعی ودی مشه مجبور مشن درشر تخته کنن.چشه مگر ای استان قدس که ما اور به خوده ما غوله کردم.به هر حال اینا ر به ای گفتم که اگر مار از بچگی از استانه بترسوندن بدنم که از بزرگترین قسمتهای دولتی و غیر دولتی به راحتی متونه ادم شاکی شه بدونه هیچ گونه م
تاریخ ارسال: جمعه 10 دی ماه سال 1389 ساعت 15:26 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 4 نظر

======================================================
4=دانلود چند کتاب
به نام خدای مهربان
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
السلام علیک یازین العابدین
با عرض سلام خدمته برادران بیمرغی.یک پیام از یکه از رفیقا به ما اومده که کامل ده زیر بگذاشتمی
سلام
مطلبی تحت عنوان "عزاداریهای محرم" در وبلاگ قرار داده ایم که همراه با مطلب (در انتهای مطلب) چند کتاب با نامهای:
کتاب:آفات عزاداریهای محرم
کتاب:احکام عزاداری
کتاب:دستهای پنهان-بدعت قمه زنی
کتاب:لثارات
قرار داده ایم. کتابها بصورت جاوا میباشد و پس از دانلود باید از حالت فشرده خارج شوند.
کتابها برای اولین بار در اینترنت قرار داده میشوند و جدید هستند(حداقل خودم مشابهی در اینترنت ندیده ام)
خواهشمند است لینک کتابها یا مطلب یا هرگونه که مایل هستید فقط جهت نشر کتابها در میان کاربران قرار دهید تا مردم نیز استفاده نمایند
هرگونه استفاده مادی از این کتابها غیرقانونی است و خواهشمند است به فایلها حتی پسورد اضافه نکنید
فایلها را میتوانید در مکان دیگری آپلود کنید
منبع هم ذکر نکردید اشکالی ندارد
هدف فقط نشر کتابها در میان کاربران به ساده ترین صورت ممکن است
لینک مطلب:

http://delnevis-2010.blogsky.com/1389/09/21/post-65

اگر این امکان برایتان وجود دارد ما را مطلع کنید
اجرتان با سیدالشهدا(ع)
تاریخ ارسال: جمعه 10 دی ماه سال 1389 ساعت 10:01 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 1 نظر
============================================================
5=    ۹دی۸۹حسینیه بیمرغیها در مشهد به صورت سه طبقه..مسابقه گنابادیها

به نام خدای مهربان

  السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

السلام علیک  یا علی ابن الحسین حضرت زین العابدین

شهادت حضرت زین العابدین را به تمام شیعیان و مسلمین تسلیت عرض مینمایم

   امروز که ده ته دی چغوکه دمه صاحاب پر نمه زد.امباک از سونه نمازدگر شلوغ شدی

خبره اول:ای خبر از مشدی.آقه قربانی از مشهد به ما ریی کرده.مگن مین ده مشهد حسینیه بزنند.به بیمرغیه مقیم مشهد.البته چهینه که خبر اومد مگن سه طبقه خبدی.خا هالا شما یکشر راست کنه او دوته دگه پیشکش.همیکه که ده دی راست کرده صبر کنه تکمیل شه اگر ادما مجبور نشن برن ده رو تریلی شین سینه زنن.بقه قضیه تریلیر نمه گم که بس برن کله خار ده که دو کنن.البته هر ته خوده بیمرغیا صلاح مدونن.از یک لحاظ ما ای گپار منویسم که شما و یاده دییه خافته.نی که بیه گویه خا مو دگه به دی زنگ نمه زنم.سقدگکه شما شم اخر

خبره دوم:العانم هفتمونه خدابیامرزه رافعی هم ته شو.صده حجی کدخدا و حجه منصور و شیخم قطع شو.

خبره سوم:حسن اسماعیلی مغازشر که قرار بده قصابی شدی راست کرده وحالا از قصابی کردن اوجا پشیمو شدیش.مگه میم به اجره وادمی.بسیار جه خوبم هستی.هر چه که بشدی بیدرامد نخه بدی.

خبره دگه هم هست العان و یادم نمیدی.بقه مطالبر اگر چیزه بشه ده ادامه همینا نماشم سعت ده منتشر خوم کرد.ان شاالله.برم نماز کنم که روز فرو شو.

خبره چهارم:سه روز پیش پسه حجه محمد باقر خلوصی ده جنوب فوت کرد.که اور ده هموجا ده خاک کردن.گویا استاد دانشگاهه بدش و از بیمری فوت کردش.هر که ای مطلبر ور خوند اگر دلش مست یک صلوات خه یک حمد و قل هوالله به او ور خونه.

خبره پنجم :وازم امروز نیکخواه ده مونه دی بود و گرم مخریدش و پارچه وامداد.یک چراغ سازم ده روبرو سره حسن مراد ده ته افته نشسته بود چراغ راست مکرد.نظر هم یک لباسشویی ده همو فرصت ماورد به مغازه محمد علیزاده که راست کنشی.

خبره ششم:امروز گنابادیا اول ظهر اومدن به دی و دمه نماشم همه اونا گاز مدادند راسته گناباد.مچم مین دیر تبرک کنند.که واز چنو زود ور مگردن یا خه هم مسابقه بگذاشتن هر که زودتر دستشر ور دی زد و ورگشت او برندیی.به هر حال اگر شما از ادمه دییه که ده گناباده و ای مطلبر ور مخونه و ای مطلب شامل حاله شما مشه.خواهشا به دی میه که از شما خوشما نمیه.والسلام.حالا میه از ای حرف بده شما یه میه خوشه شما.مار برادر صدقه سری نمییه.اگر میه بیه رستو بییه.اگرم میه خور به شه جمعگی رسونه ده همو گناباد خوش متوه.میه به دی که ای کاره شما از صد دشموم به ادم بدتری.پیشترا مومده به دی واز نماشم مرفته .مگفته دی کیگ دره.مار شه مکنن.العان که کیگا هم بیردن.هالا چه بهونه دره که چنی مکنه.

خبره مو امروز ته شو.هر که بدش اومه که ور زمیستش.هرکم که خوشش اومه الاهام همیشه خوش بشش.

تا خبره بعد خدا حافظ
تاریخ ارسال: پنجشنبه 9 دی ماه سال 1389 ساعت 15:38 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 3 نظر

=======================================================
6=
7=خبر امروز چهارشنبه  8 دی                            
به نام خداوند مهربان

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین


خبر اول :چند روز شده که از اروک به شما خبر ریی نمکنم .خبر خاص ندرم .امروز پسه محمد علی ارمی یک لودر اورده بود و ته اروک ر صاف مکی .انگار ته لسانجلسی .او 4 خونه کره نکرده .

خبر دوم : ای خبرم از اروکی : دیروز صحاب محمد تقی شجاعی  خه چند نفر دگه که مسئول کاروانم خودشی برفتن به کربلا . انده بار سومی که مرش .التماس دعا از همه نا..... خوش به حالنا

خبر سوم : امروز اروکیا مگفتن که آستان قدس محترم رضوی میه چاه پیی ر از بیمرغیا واستونه . یکه نیست به اینا گویا خا عزیزم شما همو بیست چاهه که واستنده یه به شما چیز دره .حلق واکشیده شما خه ایی چیزا سیر نمشه . واز اسم استانه اومد قیضی شدم .خدا گویم چگر کنه ............

خبر چهارم : چند روز شده که پسه اسمعیل خصلتی  ده اول دی چرخ زمیننه مزنه تا مغازه بزنش .مگن میش تعویض روغن بزنه .اتاق فکریا هم طبق معمول حمایت کردین و گفتن تور 2 یا 3 تمن خم داد .اینا از کجه پول درن خدا مدونه .ان شالله به رافتدی.

خبر پنجم :از بی خبر ی................... مالک حجه قاضیا  امروز پفک اورده بود همسر یک فرقونه. یکه به 900 تمن .اقذر بزرگ بدی که وا مپرس . 

خبر ششم :یک بنده خده از مشهد که تازگیا بازنشست شدیش امروز ده دی چرخ خونه به زندگی مزه .به مو خیله عجیبی که میش بیه به بیمرغ .ده ای دیره زمونه که همه مجین ای بنده خدا میه بیه به دی . وقته خونه بخریدش به شما خم گفت

امروزم خدا حافظ



هی داد بیداد ........

دست گل اینه که نظر مدن درد نکنه .از اقا رضا . مرتضی . اقا جواد  هم از همی جا تشکر مکنم.همچنین از یک بنده خده

وازم عکس بنمندزم تا جگر شما بکنه .

 


تاریخ ارسال: چهارشنبه 8 دی ماه سال 1389 ساعت 21:56 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 5 نظر
==========================================================
8=خبر سه شنبه 7 دی

به نام خدای مهربان

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

خبر اول :حتما از ایکه دیر دیر منویسم زیاد خوش شما نمیه .بعضی وقتا پندارم غیر از خودم و چند نفر دگه.یکه دگه به ای وبلاگ سر نمزنه .امشه هیچ خبر به شما ندرم .عکسم از ته دی ندرم .درم نمیم رایی کنم .دل شما بترقه .
دیروز ادما مومدن به پرسه خدابیامرز رافعی (خدا رحمت کنه ) یک نفر دگه هم از جمعیت جوونه بیمرغ کم شو .به مسخرگی ای حرفار بنمنویسم .شما اگه بدونه چه خبر ده دل ما جوونه دیست .جریک نمزنه ..............ساکت دگه نمیم بشنوم ...........هیچ نگی ...... ساکت .
خبر دوم : بعضیا مگن قرارست ده آینده کوچه امیر اباد دی (کوچه خاکی ) ر اسفالت کنن . اسفالت مم چکنم .اصلا همه کوچه ها سنگ فرش .به کی میه اسفالت کنته .
خبر سوم :هر روز بعد از ظاهر که مشه اگر ور پشت دی بری  . مبینی که 20 نفر ادم ور دمبال 30 گسفندن . حالا نمدنم ادما گسفنده خار میرن یا گسفندا ادمه خار . هنچی ادم ده گوشه کنار دیوارا  خف دره که مگی هر کدوم یک گله گسفنده درن  .اما وقته که گسفندا مین سیل دار مشدی .حالا بیا و مخن   .      .

خبر چهارم :بچه ها هر روز بعداز ظهر ده ته باشگاه فوتبال بزی مکنن .3 یا 4 روز بیشتر نمشه که شروع کردن  به بزی کرده .

خبر پنجم : چند روز شده چنی ده دی بارش مشه  . که اگر ای بارشا  ول لک نسته احتمال ای که ایسیل بیه هست . ادما اقذر از خودخا خوبی وامدن خدا هم کالی نمکنه . و به اونا بارش مریزه .


هرچه نظره شما بیشتر شه مو دلم بیشتر وامشه .و بیشتر به شما خبر ریی مکنم .حالا خود شما مدونه .
تاریخ ارسال: سه شنبه 7 دی ماه سال 1389 ساعت 21:49 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 3 نظر

===============================================
9=خبره۸۹/۱۰/۵..انا لله و انا الیه راجعون

به نام خدای مهربان

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

با سلام خدمت هم روستائیهای عزیز.خبره امروز به شرح زیری.

خبره اول:ای خبر که تقریبا کانگی شده و ما هم به دلایلی بننوشتمه مرگ خدا بیامرز ابراهیم رافعیی.یا همو کووه بزرگه خودما.ای بنده خدا چنینه که خبر اومده ده رو تخت سیمانی  ته سره خا ور زمی مخوره و سرش خونریزی مکنه.بعد هم اور به جه اورژانسیا و دکتر دی مبرن.و از اوجا هم به مشد اعزام مکنن.که دیروز بنده خدا زندگیش به سر مرسه.فردا قراراست که اور بیارن به دی و ده خاک کنند.خدا اور و همه اسیره خاکر بیامرزه.اگر مطلبر ور خونده و مسته یک صلواته خه یک فاتحه به او ریی کنه.

خبره دوم:حدود سه چهار شه پیشا یک نماینده از دررود اومده بو ده مچته دی سخنرانی مکرد.حالا چشه مگفتش مو نمدنم.

خبره سوم:امروز یک بنده خده ده ته سراها راه مرفت.یک میله هم ده دستش بود خه یک بیسیمه. از او وا پرسیدم چگر مکنی مگه خونه هار نقشه برداری مکنم که به خونه ها فقط خه 25000تمن سند صادر شه و از دسته استان قدس خارج شدی.پوره اخلاق هم نداشتش. پاک خه او گپ زده نمه شو.

خبره چهارم:امروز مثل هر روز پیرمردا ده کنار افته ولک بدن ،خور افته مداد.ایر که ده روبرو مبینه محمد ولی تقیزادیی.که هر روز ده همیجا سر کوچر درش.خدا اور نگه دره. ده ای بالاتر هم یک جهله عشقه دگه هست به نام علیجان افشار.


  

ای هم عکسه برادر کلوخی که اول صاحاب از سرما ور خو ملرزش

 

 قدیما که ما بچه ترک بدم ای جهلا بدن که سر کوچر مگرفتن.تزگییا ای پیر مرداین که سر کوچه هارگرفته درن



البته اینا از قدیم هم بدین،حالا که جهلا کم شدن اینا نمود کردن.نا گفته بنه موندی تا وقته همینا هستن ما و امسال ما احساس جوونی مکنم.

خبره پنجم:چنینه که امشه از مالک شنیدم مگفتش اونه که نفته لیتره ۱۰۰تمن ببردن العان به نفعه اونا شده.چون واز دوبره از شرکت نفت گفتن که :نفته که العان ده مخزنایه به قیمت قدیم یعنه همو۱۶تمن واده:و نفته جدیدر گرو وا خه داده.دلشم خیله از ادمه دی پر بود.مگه ور سر مو خیله گپ زدن ده ای سه چار روزه که قیمتا بالا شده.مگفتش که جوابمر ده او دنیا وا خن داد.اگر گویم حق درش واز یکه به خه مه نظر واداد که تو پیرو محبانی و چنیی و چنویی.و از ای حرفا.ولی به هرحال مو که افتخارم مکنم که دسمال کشه کیشه بچهه محبان الحسین بیمرغ بشم وهر کسه که نوکری امام حسین علیه السلامر مکنه. ولی ای حقش نه که ما ادمه دی چنی و ای جوونا مکنم.ای العان ده مغازش وسایل خونه دره که به راحتی ۴۰٪از مغازه داره گناباد و دست فروشا ارزوتر وامدشی.خودش مگه ادما مرن از دست فروشا اسبابار به دو برابر قیمت مخرن بعد مین ده جه مو قیمت مکننده و انگشت به دهه ممونن.خا چگر کنم ماها یک عیبه که درم ایی که از غریبه ها بیتر به نظره ما مرسه تا از خودییا.

خبره ششم:امروز پنج ماعمله گر ده مونه دی بود.یکه نیکخواه بود که پارچه میرش به جیش لته پت از ادما مخره مثله پنبه یا گندم یا چیزه دگه که به همی خطره ادما یا به عبارتی زنه دی از او خوب وسایل مخرن.یکه دگه هم یک میوه فروشه بود که ده دنباله ماشینه ای پارچه فروش پارک کرده بدش.سه ته دگه هم ده در سره علی کلبه حجییا و  گوهری بار ته کرده بدن.که یکه وسایل خونه مثله روحی و از همینه که شرکت پره مفروخت که از بس که از او مخریدن تا عالم بعد از تریکی هوا بساط داشتش.دو ته دگه هم لباس و پوشاک مفروختن(یک پیکان وانته خه یک مزده)

خبره هفتم:ور عل و نبی صلوات.خبره دگه ندرم.حقیقتش ای سیستم وبگذر که شمارنده وبلاگه ما از اوجایی خوب کار نمه کنه.نمدنم یکم مییه ای مطالبار ور خونه یا نی.اگر بدونه ادم که یکه بنه میه ور خوندی که اقذر خودتر ده زحمت نمندزی بری خبر جعم کنی بیه بنویسی.مچم دو دلیم که وبلاگر ده بندم یا خوبستی.از یک طرف مگم شاید کسانه هستن که مین ای مطالبر ور مخونن و از دییه خا خبره مگیرن.از طرف دگه هم مگم خا چه فیده مو اقذر گپ بنویسم ور دروغ.بلاخره دو دله شدم.

خدا حافظ


تاریخ ارسال: یکشنبه 5 دی ماه سال 1389 ساعت 10:36 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 3 نظر
==================================================
10=خبره مورخه ۸۹/۱۰/۴

به نام خدای مهربان
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت همه هم ولیتییا.خبره امروز دی
خبره اول:آبگرمکنه خورشیدی جه حمومه دیر جعم کردن.ای آبگرمکنا که به نام آقه

رشیدی(خورشیدی) ثبت شده بود امروز توسط یکه از رشیدیا جعم شدی.حالا که نفتا و گازایلا اقذر

 گرو شده مو نمدنم چو آبگرمکن خورشیدیر جعم کردن.خا یقی به سره خا ده کار دشتنده.شایدم گفتن حیفه آبگرمکن خورشیدی که دیجا بشه،واز ادما خه سنگ بزنن بشکننده.البته کار ادما نبده.کار بچه ها بده.بچه ها هم از ادما نین،از پته کور به وجود اومدن.

خبره دوم:مالک حجه قاضییا که مسئول نفت دییی،چند روز شده مورد تهاجم فرهنگی ادمه دی قرار کرفته.یکه مگه مالک دزده.یکه مگه ته حلقه واکشیده درش،شرکتر بخواردش.خا ما هم دو کلیمه گپ درم شاید اگر یکه ور خوندی یک کمه بهتر بتونش در باره ادما قضاوت کنه.ادما مگن یک بنده خده ده زمانه که نفتا هنوز یارانه ای نشده بده مالکر 20000 تمن پول داده تا به او نفت بیارش(حالا راستی یا دروغ مو نمدنم).مالک هم به ترتیب به همه اونه که گفتن نفت مبرده تا نوبت ای بنده خدا شه.ولی قبل از ای که نوبت ای شه یارانه هار رئیس جمهور ور داشته.حالا مالک (وازم چنینه که مگن)به او بنده خدا گفته شما تقریبا 100000تمن بس پول واده به نفت.که ادما مگن پولار واستوندش و حالا میش نفت گرو و او دش.ای یک روی سکه یی.سه روز بعد از آزاد شدن یارانه ها مو ده در شرکت نفت به جه مالک شدم.و از او وا پرسیدم که نفته که قبلا به تو به قیمت ارزو اوردن چه کردی.مالکم مگه نفتار روزه بعد از آزاد شدن یارانه ها اومدن ده ته تانکر متر زد و به مو گفتن حدوده 950000تمن دگه به بقه پوله نفتا بس وادی.که العان مو مجبورم نفتار به قیمت جدید بفروشم.خلاصش ای که نی ای رئیس جمهور بده که بدنش یارانه ها که مه ورداشته شه،نی هم اوقذر حروم خواری که مسته بشش حقه یک مشت ادمه زحمت کشر بخورش.ای که از ای.فعلا سعت15:55
خبره سوم:گویا اروکیا و اسوئیا که به دی شیر میرن اعتراض کردن که یا ای سرعت گیره اول دیر وردره یا هم بزرگتر کنه،که حداقل ادم بدنه ور رو سرعت گیره رد مشش.گفتن نی ای سرعتگیر ارزششر دره که ادم ولک استه،واز تندم که مری سر بانکه هه شیر ما وا مشه
خبره چهارم:امروز یک میشه یا بره اومده بده به در شرکت شیر.به نظرم گشنه بدش ،مستش از داوود شیر واستونه.داوودم که دیده صاحبه ندرش بش گفته بره عمو شیر ندرم.اگر میی بره ده ته راه قاچاقی از علی پالیز واستو.واز مگن مالک دلش ور او بسوخته یک پفکه اور دادش.علی کلبه حجییا هم یکه از ای نونه گرونش و او داده تا بخورشی.تا ایجا که شوخی بود.گویا یکه گفته ای از تقییی چون مثل میشه تقی سه نشو درش.ده همی فرصت برادر تقی مرسه و مگش ای دیجایه مو از نماز دگر چرخش مزدم.خواهشا گسفنده ادمار و در مزنه،که اونا هم گسفنده شمار و در خن زد.
خبره پنجم :ای خبر از اروکی.امشه یک بنز ده تنه میه که یک تراکتوره که بیل مکانیکی داشته،بار کنه بعد از بار کردن تراکتور بنز گیر مکنه.بعد هم مین به اروک یک تراکتوره میرن بنزر بدر میرن.جالبیش ای بده که خوده اونا تراکتوره ده ته بنز داشتن،ولی اقذر فکره اونا نکشیده که پیاده کننده خه همونجه بنزر بکسل کنند.
خبره ششم:. یک بنده خده از اروک به اسمه........خه ماشینه خودش که یک وانت زرد لکنده یه ور خسته برفت به مشد.حالا مچم او ماشی اور به مشد خر سوند یا نی.
خبره ما ده همیجا به پایان رسید.ایمیل ما:
............................
عکسم نمتونم بندزم.مچم چو اینترنت ما عکسار وا نمه کنه
خدا حافظ

تاریخ ارسال: شنبه 4 دی ماه سال 1389 ساعت 12:44 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 3 نظر

====================================================
11=خبره۸۹/۱۰/۱

به نام خدای مهربان
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
العان سعت 9صبحست.خبره به او صورت نیست.
خبره اول:العان که از خونه بدر شدم یک باده خنکه از طرفه اروک اسو مومه که یخ مکردی.بادش یک کمه نمناک هم بود.یعنه پوره بو برش مکردی.یک چند نفر هم ده همی هوه خنک اومده بدن ده ته افته بنچست.به اونا مگم نگا ته ای باد بو زمستور مده.اونا هم ده جواب گفتند:خا اخر امروز اول زمستویه.واز مو گفتم زمستو هم اومه یک قطره برشه به زمی نرسید.واز اونا گفتند:خا چه بیتر.ان گفته سلمان حیصله دری .برش شه واز بس لجندی بدر برم.انه هنچی خوبی.البته ادم و یاده یک ضرب المثلم مفته.مگن روباه پوزش به انگور نمرسی،گفتش تروشی.
خبره دوم:امروز واز ای زنا ده دیر بدن.از اونا وا پرسیدم ده ای هوه خنک به کجه مشه.مگن مرم به سره حجه علیدادا به دوره قران.اقذر ثواب مه مار چکنه.چنی زنه با ایمان که دییه ما دره همه ما به بهشت خه شدم.حالا برن دو جا غیبت نکنن خوبی.واز ادمار ده هم اندزن.یک سره وختا همی جلسه هه قرعو و زیارت عاشورا که زنا ور گذار مکنن،مشه میه فساد .به عوضه که بشدی میه خیر و برکت.
خبره سوم:چند روز پیشا بچه هه اتاق فکر ده سر چاه جهاد جمع بدن.برفته بدن زمینه منابع طبیعیر نگاه کرد حالا به چشه.مچم.ولی چنینه که شنیدم مین یک تعویض روغنی تا عید ده اول دی بزنن و در اختیاره یکه از جوونه بیکار گذرنده.
خبره چهارم:گو یا علیرضه صحرایی پسه حجی شیر محمدا میه یک موزایک سازی ده دی بزنه.که اگر وراه افتدی 5الی6 نفر مرن به سر کار.العان 10الی12نفر از دی ده بیدخت ده موزائیک سازی کار مکنن.البته به وامش اومدش به پیشه همی بچه هه اتاق فکر که از صنوق که تزگیا بزدن وام واستونش.و بقه وامشر هم از گناباد میش ور دره.البته اگر بیمرغیا یک کمه بیشتر پول ده ای صندوق گذرن شاید بشه اور وامه بیتره دن.نا گفته بنه موندی ده حجی اباد العان سه موزائیک سزیست که از موزائیک سازیه گناباد هم بزرگتری.ای کارر دو دستگاه میه که رو هم رفته25میلیون بدر میدی.
خبره دگه هم العان ندرم.ساعت العان09:19صبح یا به قوله خوده ما صاحاب.
فعلا خدا حافظ شما
تاریخ ارسال: چهارشنبه 1 دی ماه سال 1389 ساعت 09:26 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 1 نظر
=====================================================
12=خبره۸۹/۹/۳۰

به نام خدای مهربان

السلام علیک یا ابا عبدالله

خبره مهمه امروز ده دی نبود.یک چند خبری که بیشتر به همی یارانه ها مربوط مشدی.

خبره اول:امروز پسه حجه غلامرضه فرزانه ده ته مخابرات از ادما مدارک وا مستوند تا اونار کوپینه نفت دش.نفتا هم چنینه که مو شنیدم بشکه به 22000تمن شده.ادما هم یکه مگه کاره خوبه،یکسره دگه هم مگن مار بدبخت خه کردن خه ای کاره خا.

خبره دوم:امروز آقه جوشنی هم گاز اورده بود.کپسوله گازه به 4000تمن به فروش رسید.البته نا گفته بنه موندی با ای که قیمتش سه برابر شده بود ادما ده همو لحظه اول همر ببردن.

خبره سوم:امروز یک بنده خده اومده بود ده در سره علی کلبه حجییا بار و ته کرده بود و کاپشن مفروختش.از قضا ای بنده خدا به دییه ما زیاد هم میه.جنسشر هم خیله خوب وامدش.العان یک چند ماعمله گرن که بیشتر به دییه ما مین.یکه همیی که گفتم.یکه دگه یک خرما فروشه که هر هفته یکده میش به دی ،و چنینه که خودش مگه خرماهار از ایرانشهر میرش.هالا مچم او وانت قرضه او از دهنه کریز و اوبرتر هم مشه یا نی.یکه دگه هم هست که زنا بش مگن .......که بیشتر خوار و بار میرش وگاهه وختا لوازم منزل.به تزه عروسا.یکه دگه هست که بش مگن حجییه.البته ادما اور حجیه اسم کردن .از بس که به زنا مگش حجیه.یکه دگه هم هست که معروفستش به اکبره سیزی فروش.ای هم فقط سیزی میره.حالا اقذر ادم مین از دییه ما نو به زنه بچه خا بدر میره.ما نمتنم به بچه هه دییه خوده خا کاره و راه اندزم

خبره خاصه دگه هم نیست مار خه میه .ای هم ایمیله ما اگر مطلبه خوبه داشته یا سوژه مصرف داره به ما ریی کنه.ایمیل:



خداحافظ شما
تاریخ ارسال: سه شنبه 30 آذر ماه سال 1389 ساعت 23:20 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 2 نظر

=================================================
13=خبره۸۹/۹/۲۹..یک پوره درده دله

به نام خدای مهربان

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

هی داد بیداد .سرترکه از در سرا به در مبری دلت ور شور مفته .نی به هفته پیش  نی  به العان که چغوک ده ته کوچه پر نمه زنه .

خبر اول:هیچ خبر نیست. میر و پییره شما همه خوبن خیال شما راحت . ما اونار نگه مدرم .یک وقته ور نخزه بیه یک سر از اونا زنه ما هستم .روز جمعه هنچی گنابادی و مشدی ورقطریده بود و مرفت به خونه هه خا .که مگفتی روز محشرست .دمبال ماشینار چنی ده قوچونده بدند که مگفتی میه  قحطی بیه . بیچاره پیر و میره نا هر چه ده طول سال جعم کرده بدن و رداشتنده ببرد .هی .............. پندره از دل خوش گپ مزنم  اگه یک کم به فکر دیه خا مبدی حالا وضع  ما چنی نمبود .

خبره دوم: تا حالا شنیده که مگن طرف اقذر سرش شلوغست که نمتنش سرشربخرونه  .عکس زیر یکه از او ادمه یه که به دی ما جوش خیله مزنش و لی به هیجه نمرسش .ده ای محرم گذشته هر چه بدویدش تا به صندوق اتاق فکر پول جعم کنش نتونستش . بنده خدا به خودش که نمسته به چار ادم فقیر به چار جوون دم بخت مستحق .به چهار بیمار و از کار افتیده . به چهار جوونه که مین ده ته دی کار وراندزن ........هی... تا کی اینار مه ورخونه و هیشکر نکنه ............ها

در ضمن از نظراته شما هم ممنونم.اگر مطلبه دره به ایمیله ما ریی کنه.ان شاءالله فردا بتونم چار خبره دسته اول به شما بگذرم .ایمیل ما...................................

خدا حافظ شما  



تاریخ ارسال: دوشنبه 29 آذر ماه سال 1389 ساعت 14:20 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 7 نظر
======================================================
14=اخبار امروز۸۹/۹/۲۶...نقصها و خوبیهای شبیه خوانی در بیمرغ

به نام خدای مهربان

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

با عرض سلام وپوزش مجدد از برادران بیمرغی که وازم چند روز وقفه دگه داشتم.مگه گفتش چنی حالم خرابه گر بدانی.هی روزگار...انه هالا اگه متونستم دی ته فریاد کنم خوب مبدی.بالاخره

خبره اول:امروز همه بیمرغیه مقیم شهره دگه به خصوص مشد و گناباد برفتن.خا چیزه خوب بدن حیف.وخته که مرن ادم دلش خیله مگیره.هر چند اونا هم خیله هه اونا حاله اونا از ماها که بموندم بهتر نیست.بی انصافا مرن واز تا یک دو ماهه دگه هم سر ده ای دی نمه کنند.مگی به خطره که مسته بشن خبر  از پیر میره خا و براره خا و خوهره خا و قیمه خویشه خا و رفیقه قدیمی خا خبره گیرن بس اونار پول دم.بالاخره برفته ما هم دله ما به شما ها خیله تنگ مشه.وخته میه دی جو مگیره وختم که مره دی بیحال مشه.قصه ما ها که نیست ای چار پیرمرد،پیرزاله پییر میره شما دیق خن کی به مرد.همی گنابادییا هم جونه مرگا دو هفته سه هفته مین به دی.یک کمه از همی بچه هه سروری یاد گیره.یکسره ده دیین.بالاخره اگه به شماها که ده جاهایه چیزم مگم به ای خطریی که شماهار میم.واز ده خوشدونه خا نندزته.........دلمالاها

خبره دوم:گویا شبی خونی ده دییه ما ارثی شده.هالا کاش یک ادم مصرف داره ارث ببردی.خا مو یک نظره درم.هالا که بنا به اییه که ارثی بشدی حداقل یک هیئته تشکیل دن که ادمه شبیر تعیین کندی.اگه تونستن که شبیر از دسته ادمه ناوارد واستونن که چه بیتر.ولی اگر نتونستن حداقل از وسطه قیم و خویشه اوکه که به ارث گذاشته یک ادمه وارده تعیین کنن.نی که هر که دله اونا میه بگذرن بعد هم آبرو به شبیه دی بنگذرن.البته اینا هم حق درن امام حسین روزه که زمینه کربلار خرید که مدیونه صحب زمی نبشش،ده همو روز هم یک نامه بنوشتش و گفتش شبیه مور غیر از همینا یکه دگه ور نخونه.عمو از امام که به ارث نبردته که چنی مخکم بگرفتته ،یله نمه کنته. اگه به مو مبدی مثله او زمانه خدابیامرزه پرویز یک زنجیره ور مداشتم همه شمار ده ته میدونه شبی ور رده مکرد.تا وقته که شبیه و شبیه خونی ده دییه ما هیئته نداشته بشه وضعه شبی همچیی که یک زنه به شبیه دیه ما تصمیم مگیره.البته وازم مگم قصد توهین ندرم .ولی اگر به امام حسین علیه السلامی خور و کنار کشه که اگر کسه لیاقته یک کاره نداشته بشه و خور به زور ور جا زنه ده او دنیا جواب امامر هم بس خودش واده.البته شبیه امسال خیله بیتر و قشنگتر از شبیه پارسال بود.

خبره سوم:امشه ده مچته دی بعد از نماز شیخ یک ده دقیقه گپ زد و روضه خوند و بعدش هم حجه عباس فرخی یک روضه پنج دقیقه ای ور خوند و مجلسر سلام دادند و ته کرد.جالبیش ای بود که او یک چند جوونه که ده ته مسجد بدن مگی خر ور اونا مرده بود.یک بنده خده که بعد از سلام دادنه شیخ نتونست خور نگه دره مگه اخر همچی مبشدی  که فقط به نو خوارده بین به دی و امشه که نونه نبشه هیشکر ده مسجد هم نیست.خا حق داشتش.دوشنه مسجد تا جلیوه در پر بده ، امشه همه اونه که ده مسجد بدن سی نفر هم نمشدن.به هر حال که امشه خیله مسجد دی دلگیر بود.

خبره چهارم:دیروز هم ده دو جا دعوا شده .یکه ده جه شبیه دی.یکه دگه هم ده شبیه گیسور

خبره پنجم:شبیه امساله دی از بهتری شبیهه بود که تا هالا ور گذار شده بده.هم خیله از نقشار کم کرده بدن. هم از لحاظ کیفیت خوب شده بدی.مثلا اسب و شتره که امسال ده شبی بود ده هیچ کدوم از ساله گذشته به ای اندزه نبدن.یا یک نردوونه هر سال ده وسط زمینه شبیه مگذاشتن ،که امسال نبدی.از لحاظ شط القمه هم خیله از پارسال بیتر بدی.سطح آهنگ گذاری مراسم هم خیله نسبت به پارسال پیشرفت کرده بود.به خصوص او لحظه که شمر جنازه حضرت علی اصغرر از زیره خاکا بدر اورد خیله آهنگش به جا بود.لشکر عمر سعد امسال با جثه هه قویتر و سن و سال بالاتر همراه بود که ای خودش کله باله اعتبار شبی میره.لباس به لشکر ابن سعد تهیه کرده بدن که باعث شده بدی مجلس خیله بیتر از ساله گذشته شه.البته بی عیب هم نبدی.که بعضه از عیبه کلی شبیه دیر ده بالا گفتم،یکه دگه از عیبش ایی که نقشه حضرت علی اکبر علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام بیش از حد اندازه زیادی،که ای خودش باعث کسل شدن و بی حوصله شدن ادم مشه.از یک لحاظ هم خه واقعیت تاریخی مغایرت دردی.چون اولین نفر از بنی هاشم که به میدونه جنگ مشه حضرته علی اکبر علیه السلامی ولی ده شبیه دی اول حضرت عباس به میدو مشه،که ای به خودش یک نقصه بزرگه.از یک لحاظ نقش حضرت علی اکبر و حضرت عباس علیه السلام ده سر ظهر مفته ،که به دلیله طولانی بودنش و از یک لحاظ هم خستگی مردم ده دمه ظهر و از طرفه دگه گشنگی مردم ده همی لحظه باعث مشه که خیله از جمعیت شبیر یله کنند و پراکنده شن.به نظر مو یکه از دلیله اصلی ای که خیله ها از ظهر ور او بر شبیر یله مکنند و مرند همی قضییی.

خبرا تمام.ایمیل ما....................................

خدا حافظ
تاریخ ارسال: جمعه 26 آذر ماه سال 1389 ساعت 14:50 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 4 نظر

========================================================
15=اخباره۲۲/۹/۸۹شبیه خوانی یا نمایشنامه

به نام خدای مهربان

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

السلام علیک یا حضرت علی اکبر  

خبره اول:مگن امروز دکتره دی مسته یک مقداره پوله ده صدقه اندزه،ولی وخته برفتش به سر صندوق دیدش که صندوقه در کار نیست.گویا هر که بده صندوقر به خودش ببرده.
خبره دوم:امروز ظهر ده سره آقه رشادتی خرج دادن.چنینه که مو یک خبره شنیدممگن 700نونه تفتو راست کرده بدن.هالا مچم ای گپ راستی یا دروغ.اگرم راست بشدی بنده خدا به امام حسین علیه السلام خور ده خرج انداخته بده،غذا هم معلومه دگه اه گوشت

محرمی بود.خیلم خوشمزه بدی.البته مچم چو هر وخت مومرم به نو خوارده ای دو بانکی هم خه مو مرسن به نو خوارده.یقی به خطره که هر دو کوتما دیر مرم.البته ای دیر رفتن ما یک معضله دگه هم دره:هر وخته که ما برفتم به نو خوارده گفتن وخزه که زنا مین بین نو خورن.غیر از خرجه شهنواز که به همه غذا راست مکنش تا هالا که ما ندیده بدم گوین زنا مین بین ده خرجه محرم بنچینن.ایرم تزگیا مین مد کنن تا یکه جرعت نکنه خرج ده.البته ما که بخیل نیم اگه یکه دره که خرج ده ما هم خوشحال مشم خونوعدر ریی کنم.بالاخره که خدا قبول کندی از همه اونه که خرج مدن.

خبره سوم:امروز دسته نودی پشنگ و گیسور مخصوص اومده بدن به امومزده.به همی خطر دسته دی از سعت 8:30صاحاب و راه افتیده و برفت به استقباله اونا.ظهرم نمازر ده امومزده ور خوندند.

خبره چهارم:دوشنه مختار ده اخره هیئته محبان الحسین علیه السلام اومه گفت که امسال به سیهی لشکر عمره سعد و به نمکه مجلس عزای امام حسین علیه السلام نیاز به چند داوطلب درم که اونار آموزش دم.چنینه که مگفتش هیچ وقت تا حالا ور رو سیهی لشکر از قبل برنامه ریزی نکردین.مگه به هرکم که مگم بیا سیهی لشکر ولک استه بنه مین.ده سر اخرم یک مشته بچه میه که سیر چوی نمشن.یکسره هم خه او لباسه قرمز ده صفه دستشوییا ولکند.یک چیزه دگه هم که مگفتش ای بدی که اگر یک دیره ،تمبکه بیارن هزار نفر به رقصیده ده صف مشه،به مجلسه امام حسین علیه السلام که مرسدی مگن خجلت مکشم.راستم مگفتش.امروز دمه ظهر ده پیشه خودوم به یک بنده خده زنگ زدش که بیا سیهی لشکر ولک استه،ده جواب ور دشتش مگه مو به شبی اعتقاده ندرم.واز پاپیچش شود مختار مگه ارگا بس به مو لباسه خوب آماده کنه.مختارم مگه بیا ای لباسه خودمر و تو خوم داد.خا از ای بحث رد شم که ریشه مدووندی.


انتقاده پنجم:ای خبره نه تقریبا انتقاده از شبی و شبی خونا.البته مو مستم درسته حسابی ور سر اینا گپ زنم.ولی دگه بیخیاله بدگویی از شخصیتا به نام شدم.اول از ای که ای یک روزه شبی هر چند یک روزه ولی بس به اونجه تغییراته اساسی دن.یکه که بر اساس واقعیت بشدی.خیله از شبی خونا مدونن و ده صد جا هم شنیدن که بعضه از اتفاقا ده کربلا رخ نداده ولی به خطره که نقشه خار ده شبی از دست ندن ای پرده هار از شبی دی ور نمه درن(مثله قضیه عروسی یکه از بچه هه امام ده روز عاشورا.یا نقش ام لیلا که اصلا ده کربلا نبدش بنا به گفته آیت الله مطهری.یا نقش علی اکبر که یک چهارم وخته شبیر به خودش اختصاص داده.)یکه نیست به اینا گویه عمو ما به نمایش سیل کرده نومدیم.ما اومدم عزه امام حسین علیه السلامر بیتر درک کنم.هالا هه ده جلیوه ما نمایش بدر یره.خیله کاره مهمتر و بهتر هست که متونن دو رو کار کنن و ده قالبه شبیه بگنجوننده تا ادما بهتر از شخصیته امام با خبر شن.یک کمه هم به اموراته رزمی بازیگره خا اهمیت ده.اقذر شل دگه نوبری.چنینه که ما ده مقتل ور خوندم مگن وخته امام حمله مکرد ور لشکر عمره سعد،مثله روباه که از جلیوه شیره فرار مکنه از امام مجستن.هالا ما ده شبی چشه مبینم یک امامه که شمشیرش ور زمی کشال مشه.صده شم به زور بدر میه.اگرم نبود ای که تا اخره شبی نبس بفتش ده همو لحظه اول یکه از همو بچه ها اور ور زمی مزد.پسه حجه غازی ده نقش قاسم بزی مکنه،حیکله درسته حسابی که ندرش ولی وخته ور لشکره عمره سعد حمله مکنش ادمر و یاد ای قضیه میرش که بنی هاشم چغذر ده جنگیده و رشادت دلیر بدین.نیم ور دروغ تعریف کنم ولی چند نقش هستن که واقعا رشادت یاره امام حسین علیه السلامر وآل هاشمر به درستی و ادما نشو مدن.یک سره دگه هم که معطلن که یک شمشیره ور اونا خوره خور بندزن.بالاخره شبی خونی به ای چوس چوسکی نمشه.بیه تا فکره ور درم.گپا خیله شو هر چند که خیله بیشتر از ای هم حرف درم ولی از حیصله بدر مشدی.
خبره ششم:امروز شامر ادما ده خونه آقه سپاهی دعوت بدن.که از سر دیکا و غذا پختنه سر دیکا یک تکه فیلمه یکه از رفیقا خه موبایل ور داشتنده پیی مگذرمی هرکه میه دانلود کندی.
خبره هفتم:امروز دو کر حشی نر هادی شریفی از روده شور خریده به پلوری.

گویا باقره تقیزاده هم چهار ته خریده.هالا ان شاءالله اینا و بوقلمونا ده دی یک پوره به صحبه خا داشته بشن تا امید به زندگی ده دی به جوونا بیشتر شه.هر چند ان گفته مختار اگه یکه مسته بشه ده دی بمونه و کمک دسته پیر میرش بشه خه دو گه که به قرض بخرش متونش بمونه.اونه هم که کلیپه که قبلا گفتم مین ده پیی ده رو کلمه دانلود فیلم کلیک کنند.

دانلود فیلم مربوط به خبره ششم:حجم5:34mbبا فرمت3GP

ایمیل ما...................................

خدا حافظ


ادامه مطلب ...
تاریخ ارسال: دوشنبه 22 آذر ماه سال 1389 ساعت 23:56 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 0 نظر
=====================================================
16=اطلاعیه

به نام خدای مهربان

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

به مناسبت ایام محرم حسینی نمایشگاه عکسی  ،مربوط به شبیه خوانی محرم 88 بیمرغ توسط دانشجویان مشهدی (آقای جواد خالقی و خانم معصومه خالقی)در محل مسجد حضرت جوادالائمه علیه السلام،جنب دانشگاه آزاد اسلامی واحد گناباد برگذار میگردد.از علاقمندان


دعوت به عمل می آید در صورت تمایل از نمایشگاه مذکور بازدید نمایند.در ضمن آقای جواد خالقی مسول نمایشگاه در نظر دارد امسال فیلم مستندی از شبیه خوانی بیمرغ تهیه نماید.

تاریخ ارسال: دوشنبه 22 آذر ماه سال 1389 ساعت 10:40 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 0 نظر

=========================================================================================================

خبره مورخه۸۹/۹/۲۱
به نام خدای مهربان
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
السلام علیک یا باب الحوائج دشت کربلا حضرت علی اصغر
خبره اول:ده خبره دیروز ،او اخری خبر دو عکس و شما نشو دادم گفتم صبر کنه امروز خبرشر و شما خوم داد.او شیر از مچت بو ،و تنها شیره ته مچته دی همویی.واز یک وختم که میی بری وضو گیری مبینی ،شلنگه وصل کردن به حسینیه اه مبرن.هالا ما که نه رعضی نیستم ،همه اوه دنیا فده یک آجره حسینیه.ولی اگر کارخونه همی شیرر راست نمه کرد ادمه که مستن بین به مچت بس ده کجه وضو مگرفتن.منظورم از قرار دادن او دو عکس ده کناره هم ای بود که گویم:شما که به حسینیه صد میلیون خرج مکنه،یا مچته دیه شما به ای عظمتی،نمتونه یک دست شوره ده ته مچت راست کنه که ادما وضو مگرفته بشند.نمتونه یک چار دیواری بالا بره وسطشر تیغه بگیره تا زن و مردا به راحتی برن وضو خار بگیرن.ان گفته او مرتکه بیست و سی آقه مختاری تو یک کاری بکن.
شاید بعضیا گوین برن به ته دستشوییا.اخر همو دستشویی نبس زنونه مردونه داشته بشه.یعنه اوقذر خرجش زیاد مشه.دیروز ما خه دسته برفتم به مچت نماز کنم.همه برختن ده سر یک شیره که وضو گیرن.اومحل و یاده ما اومده که ایجا شیره اوه دگه ندره.خا بس چنی بشدی،که اگه یکه از جه بیه ور حاله روزه ما بخنده.البته از یک لحاظه عیبه ندردی،چون ده همه جاها همچی به مچتا بی توجهی مشه.ده گناباد مو 13یا14ساله پیش ور یک مسیره مرفتم به مدرسه.که به جرعت متونم گویم پولدار تری ادمه گناباد ده او منطقه منچینن.یک مچته ده او مسیر بود که همو سالا نیم ساز بدی.هنوز که هنوزه بعده ای همه سال او مچت تکمیل نشده.البته دو ته نماز مکنند،ولی مثله اینه که از بی پولی یک خونه از ساختمونه خار راست مکنن اسبابه خار واوته مچینن انه چنو یک لکشر راست کردن دو جا نماز مکنند.
بالاخره مو که یک وبلاگ نویسه بیشتر نیم،ولی شماها که کریه بیه پول جعم کنه یک تیغه بگیره ادما راحت برن وضویه خار بگیرن.ای که از شیره مچت
خبره دوم:امروز دسته برفت ور طرفه سره شکفته ها و مختاریک دیره زه(البته بعد از نماز ظهر)از اوجا هم شخله کش برفتن به سره مندال سپهری به نو خوارده.امشه هم ده سره حجه علی رجایی دعوتن.(خبره دیروزه ما اشتباه بدر اومه)
خبره سوم:دیروز محمد حسین صدیقی و حمید رسولی چرخه مالک مزدن که از او نفت واستونن.از اونا وا پرسیدم که نفت مه چه کنه:گفتن که1000جوجه بوقلمو ده حیطه حمیده رسولی برختیم.میم به اونا نفت واستونم.امروزم مالکر دیدم که خه سره وضعه ده نفت ملیده از جه حیطه حمیده رسولی مومدش.گویا یک 100لیتره اضافه اومده بود مرفتش ده

سره رسولیا خلی کنشی.ان شاءالله که ای کارم بگیره که یک کمه جهله ما جرعت کنند و امیدوار شن به ای فرم کارا ده دی.البته چند وقت پیشا یک چند نفره دگه هم ور رده مرغدری افتیده بدن که یک کدومش همیکیی که به ما عکس میره.ولی پندری جرعت نکرده بدن و راه اندزنده.چنی که خبر میه آقه رسولی گفته هر جوجه به ما به 4000تمن بدر اومده.از یک لحاظم حق داشتن او دو سه تا جرعت نکنن.
خبره چهارم:امروز حجه حسینه عطاردی خه حجه محمد علی فنایی خه رضه لایق خه یک چنته دگه مرفتن به نودی پشنگ به پرسه.ده همی فرصت که اینا برفتن یک سگه مرغه محمد فناییر ور رده کرده بود .اول ور رده یک مرغه کردش مرغ از دمش بجست.بعد ور رده خروس کردش که خروسر یک بنده خده از دمش رهایی مده.ولی چنینه که معلومه خیله سگه پررویه بدش ،چون از هموجا برفتش به سر وقته دو مرغه دگه و چنینه که خبر دادن یک مرغه سفیده ببردش.خا نوشه جانش.ولی به نظرم که همو مرغ کار و دستش ده.
خبره پنجم:امشه شیخ برفت به اروک.چنینه که مگن یک دیره هم خه اروکیا حسن حسین برفتش.خرجه امروزه اروک هم از عباس گنابادی بده.
خبره ششم:امشه ده هیئت محبان و مچته دی همش از حضرت علی اصغر علیه السلام ور خوندند.ده مچت هم اخرش حاله خوشه دست داده بو به او چنته که بدند.
ایمیل......................................
خدا حافظ


تاریخ ارسال: یکشنبه 21 آذر ماه سال 1389 ساعت 23:06 | نویسنده: مهدی | چاپ مطلب 0 نظر
====================================================
17=خبره 89/9/20

به نام خدای مهربان

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

با عرض پوزش از ای که دیروز چیزه بننوشتم.حقیقتش کار داشتم.ده یک جه هم نبدم که دسترسی به اینترنت داشته بشم.بلاخره ببخشه.هالا قصد درم یک دو خبر از دیروز بنویسم بقشم اگر چیزه بود از امروز.البته اول میم یک چند عکس قدیمی از سال 1363به شما بگذرم.ای عکسار یک بنده خده ریی کرده نمدونم رعضی هستش اسمشر بنویسم یا نی.به همی خطره اسمه از او نمبرم.البته ببخشه که یک کمه به هم رختستی.بعد راست مکنمی
 عکسه اول از جهلیه که یک زمانه هم به کشور مجنگیدن و هم درس مخوندند    


      ای عکسم که خودش گپ مزنه که چشه.اوکه بالا که حقیقت مو نمدونم کییی.


ای هم از زمانه یه که ............... خه ............. یک پوره مویه ده کله اونا ودی مشده.البته محمد ............ که همو وقتا هم چیزه ده کلش ودی نمشده.یقی پندره اوکه هم غلام مسکینی.نی برار او مرادعلی اونایی چنی والعان غلام منش


وخته ادم  مبینه که اینا همه ور سر چلوک نشستین و شبیر نگا مکنند  بس قناعته ادمه او زمانر و یاد یرم که ور هیچه مساختن و ده ته افتیوه گرم منچستن شبیر نگا مکرد.نی مثل ما که.....


تا زمانه که ای عکس وردشته شده بده فقط همی یک شهیدر ده دی داشتم.یعنه رفیق و غلامی و بقیه هنوز زنده بدن.شایدم ده مونه همیناین.ما نمشنسمای عکسم از رو مزار ور دشته شده

خبره اول:ای خبرا از پریروزی.گویا ده روز خرج صدیقی دسته دی مره مطابق هرسال به امومزده.ده اروک هم،دهیار اروک اسمه جهله دیپلم وبالاتر از دیپلمر منوشته،تا به اونا کاریابی کنش.گویا غلام دادمندم ده خرجش ده اروک به اولین بار نوشابه وا داده.خا یقی یک جعبه واستندش همر بود کرده.ای که از ادامه خبره پریروز.
خبره دوم:دیروز ظاهار محمد علی رکنی خرج داده،نماشمش هم حجی قربانی خرج داده،هالا چشه بده مو نمدنم.البته لازم به ذکری که دلم میه یک کمه غلمبه به قول شهریا مطالب طنز بنویسم،ولی از محرم یک کمه حیا مکنم.ولی پوره موره از دمه دستم بدر مشه.
خبره سوم:امروز ظهر ده خونه حسن یکتا خرج مدادند.یک دوته از ای بانکیا اومدن ده کناره ما بنچست،یک بنده خده که هیچ کره یکتا هم نمشدش ور دشت یک کسه گوشته به سر ریز اورد و جلیوه اینا گذشت.هالا جالبیش ایی که ای بنده خدا نی ده دی مبشه،نی سر کارش ور اینا مفته،نی هیچه دگه،ولی مچم چو بعضه از ما ادمارعب زدیم از ادمه مهم.هالا کاش اینا مهم مبدند،اخر هیچ مرگم نبدند اینا.
خبره چهارم:خبره ای روزه ما همش ور دیره محرم و خرجا دیر مزنه.امروز دمه نماشم دسته اومه به در سره مسعودی و سلطاندوست و رضه کریمی به شکلات خوارده و فاتحه خونده

و بعد از اوجا هم برفتند به سره استا رمضو به چوی خوارده.


از سره استا که بدر اومدن،برفتن ده در سره شادی و رشادتی یک شیرینی بخوارد وه راهر به کشید ور طرف مچته دی به نماز.


پیش از ای که برم به نماز حسنرضه فرخیر دیدم.بش مگم بره بلنگور واستو ور خو.بنده خدا مگه خونده گر خیلست.زنجیر زه کمه.


ده مچتم آقا تقیر دیدم .شیخ بعد از نماز از جهلا وا مپرسی همیکه که پسرشر نصیحت مکرده به حسین حسین و علی علی کدوکه بده .


خبره پنجم:هیئت بعد از مچت برفت به سره کلبه رضه قربانی به نو خوارده.بعدم بر فتن ادما به مچت.گویا امروز ده اروک هم حجه حسین دادمند خرج داشته.سبا هم ده دی ظاهرشر که فرموش کردم،ولی نماشمش به نظرم استا محمد سپاهی بشدی.ده مچت هم امشه همه عزه حضرت علی اکبرر ور مخوندند.شیخم ده باله ممبر یک چیزه گفت که به نظرم بعضیه که شبی ور مخونند از اونجه خوشه اونا نو مه.
شیخ بنده خدا به روایت از آیت الله مطهری مگه اصلا ام لیلا ده کربلا نبده.خه ای حرفش یک نقش از شبیه دی کم کردش.کاش یک کمه هم ور سر علی اکبر مگفتش که نقشه علی اکبرر اقذر بزرگ نکنن.نی ایکه علی اکبر نقش اصلیشر بزی نکنه.ولی دگه اقذر خدا حافظی که به نظرم نداشتش.چیزه که ما شنیدم تنها کسه که امام حسین علیه السلام بدون درنگ اور اذن میدان جنگ داده حضرته علی اکبر بده.هالا اینا ای همه شعر و گپر از کجه اوردن مو نمدونم.
خبره ششم:ای خبر العان خبره نه ولی فردا خبره خه شدی.فعلا شما نگه ای عکسه پیی کنه.


ای عکسه شیره ته محوطه مچتی که چراغ قور شه ور اونجه اندختین و عکسشر ور داشت.خوب فکر کنه که ور سر ای عکس و عکسه دگه میم چشه گویم تا فردا شه.

ای عکسه بالا هم از حسینییه دی ده شه ور داشته شده.مو به ای دو عکس یک مطلبه درم گه فردا شاید بنوشتمی

ایمیل ما



خدا حافظ

نظرات 1 + ارسال نظر
hamidtnt شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 05:16 ب.ظ

عه عه کجا میخوای بری؟ کی پس اینجا مطلب بنویسه.. نکنه تو هم میخوای مهاجرت کنی از بیمرغ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد