عکس

بسم الله الرحمن الرحیم

مچم چو چنی شدم.ولی هرچه هستی خیله اندرونک مزنم

امروز چند عکس بگذشتم از ایبر و اوبر.

عکس اول از مغازه آقه علیزاده که از درد دله که خه مو دشتش ای بود که به اشتراک برق همین مغازه دو میلیون تمن پول وادادش در حاله که خه دویست تمن هم درست مشده ولی به دلایلی که قابل گفته دیجا نه چنی شده.

ایجا  میه مغازه خوار و بار فروشی شه و چسبیده به مغازه محمد علیزادستی.اگر اشتباه نکرده بشم مغازه متعلق به علی مرادیانی.

ای عکس که یک دو هفته از اونجه مگذره مربوط به سرویس کردن کمباینه آقای مسکینی که آماده مشدی به جو دره

ای عکسا هم از پل ورودی بیمرغی که کارش تموم شده و روشر آسفالت کردند و العان عبور و مرور ده اونجه جریان دره

ای برادر زحمت کش هم سرعت گیرار از مسیره عبور ماشینا جعم مکنه و خاکه ماکه مسیرر وه یک بره مریزش.بالاخره اشتغال زایی هنچی مه بشه.اخر یک سره ادما چنی کارا نظره اونا نه مگیره.پارسال خه آقه مختاری گپ مزدم.ور سر بیکاری بعضی از جوونا خه تحصیلات بالا شدی.آقه مختاری مگه اخر ای کاره که اینا مین گرفته شده و به همینخه بیکارن.مو از او واپرسیدم مگر چه کار بده که گرفته شده؟

مگه اینا یک کدوم مسته فرماندار شه یک کدوم هم استاندار یک کدوم هم رئیس جمهور.ای کارا هم که گرفتست.انه به اینجه که بیکارند.

 بعضی راننده ها هم شرطی شدن.چون با وجود ای که راه بازست ولی همچنان ور جاده خاکی  فرعی مرن.مثله همی مورد که عکسشر ده پیی مه بینه

ای چند تا عکسم متعلق به زمانه که مستن ده در سره عباس سپهری شیر اه شیرینه بگذرند که مخالفتهایی شد ولی بعد به عوضه یک شیر دو شیر بگذاشتند یکه دیجا و اوکه دگه ده در سره حجه علی جوانبحت

اینها هم چند عکسی از سفر کربلائیه اخیر که توسط رضا کوه نشین تهیه شده

ای عکس هم از نوسه .....

پشیمو شدم